هیچ چیز آرامم نمیکند...

ساخت وبلاگ
● شمارو کجای دلم بذارم آخه ...! وقتی میگن پسرت چقدر لاغر شده...صورتش کوچیک شده...مشکلی داره ؟چرا هنوز راه نمیره...بچه فلانی بدو بدو میکنه...دوست دارم بزنم برن بچسبن به دیوار...باباجان بچه بزرگ میشه شیطون میشه قد میکشه بچه ها باهم فرق میکنن...یکی آرومه یکی شیطونه یکی ریزه یکی درشته...چرا هی اعصاب یه مادرو به هم میریزید...چرا هی عجله دارید بچه های دیگران زود بزرگ بشن...یا هی تپل بشن...بچه باید سالم باشه چیکار به تپلیش دارین آخه...خودم کم درب و داغونم شمارو کجای دلم بذارم آخه... posted by: مینـــ♥ـــآ | هیچ چیز آرامم نمیکند......ادامه مطلب
ما را در سایت هیچ چیز آرامم نمیکند... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghandile-ehsas بازدید : 12 تاريخ : شنبه 25 آذر 1396 ساعت: 19:23

میخواهم اعتراف کنم...من به طرز غیر قابل باوری غرغرو هستم..آنقدر غر میزنم که خودم هم از دست غرولندهای خودم به ستوه آمدم..آنقدر بداخلاق و لجباز و تلخ شده ام که به قول قدیمی ها "با یک من عسل هم قابل خوردن نیستم."!. یک اعتراف دیگر هم دارم...من اصلا آدم خوش بیرونی نیستم...شاید فکر کنید خوش بیرون یعنی چه...یعنی اینکه هرگز من را برای گردش انتخاب نکنید...من به طرز غیر قابل باوری گردش و تفریح و پیک نیک را هیچ چیز آرامم نمیکند......ادامه مطلب
ما را در سایت هیچ چیز آرامم نمیکند... دنبال می کنید

برچسب : میخواهم,اعتراف, نویسنده : ghandile-ehsas بازدید : 16 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 0:28

خوشبختی یعنی میون این همه سختی...بین این همه نا امیدی و افسردگی...وسط یه دنیا خستگی که هیچکس نمی فهمدشون...یکی و داشته باشی که واسه خوشحالیت همه تلاششو بکنه...خوشبختی یعنی داداش کوچیکترت همه تلاششو کنه که خوشحالت کنه...امروز بعداز مدت ها میخواستم از خوشحالی بزنم زیر گریه...یه داداش دارم هیچکس نداره هیچ چیز آرامم نمیکند......ادامه مطلب
ما را در سایت هیچ چیز آرامم نمیکند... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghandile-ehsas بازدید : 16 تاريخ : سه شنبه 16 خرداد 1396 ساعت: 4:51

کاش یک روز خوب می آمد...روزی که تو مهربان باشی...و من به جای آن که به این سطر ها پناه ببرم...به آغوشت پناه ببرم...کاش یک روز خوب بیاید...که تو بدون آنکه دلیل بی حوصلگی هایم را بپرسی درکم کنی...کاش یک روز خوب بیاید...که تو هوای من را داشته باشی وقتی زیر آوار حرف ها له می شوم...کاش همه چیز برمیگشت به هیچ چیز آرامم نمیکند......ادامه مطلب
ما را در سایت هیچ چیز آرامم نمیکند... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghandile-ehsas بازدید : 23 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 4:12

یک وقت هایی یک فکرهایی به ذهنم هجوم می آورند و روحم را می آزارند...سرم راتکان می دهم بلکه از سرم بیرون بریزند اما فایده ای ندارد که ندارد...بدتر از قبل می چسبند به ذهنم و همه تلاششان را برای آزارم می کنند...مثل همیشه قصه گذشته هایی که درد دارند...مثل همیشه قصه خاطراتی که جایشان خالی ست...مثل همیشه هیچ چیز آرامم نمیکند......ادامه مطلب
ما را در سایت هیچ چیز آرامم نمیکند... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghandile-ehsas بازدید : 16 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 4:12

همیشه دلم میخواست کسی بود که برای یک بار هم که شده توی اتفاقاتی که میفته پشت من باشه...همیشه دوست داشتم فقط یه نفر باشه وقتی همه بهم زور میگن بهم بگه آره حق با توست.اونا زور میگن...همیشه همه حق رو به دیگران میدن...همیشه این منم که باید بگم چشم.همیشه این منم که باید حرمت بزرگتر رو نگه دارم...بزرگتر هیچ چیز آرامم نمیکند......ادامه مطلب
ما را در سایت هیچ چیز آرامم نمیکند... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghandile-ehsas بازدید : 9 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 4:12

کمی از زمان زندگی کردن عقب ماندم...و این مرا سخت می آزارد...با آن سرعتی که در کودکی و نوجوانی فکر و ذهنم رشد میکرد در جوانی جامانده فکری شده ام...درجا میزنم...به هم سن و سال های خودم نگاه میکنم و جای این جاماندگی بیشتر به من دهن کجی میکند...نمیدانم اگر زمان به عقب برمیگشت خوب بود یا بد...نمیدانم خو هیچ چیز آرامم نمیکند......ادامه مطلب
ما را در سایت هیچ چیز آرامم نمیکند... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghandile-ehsas بازدید : 16 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 4:12

میدانی خوب جان...من تورا دیوانه وار می پرستم...شاید دلیل این همه دلتنگی و غرغر کردن هایم هم همین باشد...یک وقت هایی لازم است به گذشته برگردی و یک سرکی در گذشته ای که بودی بکشی...میدانی خوب جان...تو خیلی در روزمرگی غوطه ور شده ای...دیگر همان خوب جان من نیستی...دیگر نمیدانی چگونه نگاهم کنی تا من آرام هیچ چیز آرامم نمیکند......ادامه مطلب
ما را در سایت هیچ چیز آرامم نمیکند... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghandile-ehsas بازدید : 16 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 4:12

من:مامان من امشب مهمونی نیام خسته شدم سه روز پشت سر هم مهمونی.سخته با علی.اذیت میشه.اذیت میکنه.همسر هم نیست کمک کنه مامانم:این بچه به تو چیکار داره بازی میکنه همه هم هستن کمک میکنن.مثل منزوی ها شدی نه خیر باید بیای. سکانس شب توی مهمونی: همه نشستن دارن میگن و بلند بلند میخندن...منم اومدم توی یه اتاق هیچ چیز آرامم نمیکند......ادامه مطلب
ما را در سایت هیچ چیز آرامم نمیکند... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghandile-ehsas بازدید : 18 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 4:12

● کاش فقط یک بار...فقط یک بار به موقع برسی... وقتی فکر میکنم تو هر روز از جلوی آن مغازه که دفتر نقاشی سیمی،با جلد گل گلی دارد که من عاشقش هستم،می گذری و یاد من هم نمیفتی که چقدر آرزو دارم داشته باشمش،وقتی فکر میکنم این آرزوی کوچک هم باید برای من دست نیافتنی باشد،وقتی هربار این آرزوی کوچک را به زبا هیچ چیز آرامم نمیکند......ادامه مطلب
ما را در سایت هیچ چیز آرامم نمیکند... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghandile-ehsas بازدید : 19 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 4:12